ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
خانه همان خانه است و آدم ها همان آدم ها اما در نگاهم انگار همه چیز رنگ باخته. دلم بهانه گیر شده، چیزی می خواهد برای گرم شدن، دلیلی می خواهد برای زندگی.... هیچ اتفاق خاصی این روزها نیفتاده که توجیه این یخ زدگی باشد. فقط خسته ام از تکرار، از روزمرگی، از رویاهایی که لحظه به لحظه دورتر می شوند.
گاهی دوست داشتن آدم ها چه سخت می شود. وقتی عشق و شادی از نگاهت رفته باشد انگار که روح از بدنت جدا شده. این روزها بیشتر به این باور رسیده ام که زندگی بدون محبت و دوست داشتن و دوست داشته شدن هیچ ارزشی ندارد.
- خانه تکانی بماند بعد اینکه آفتاب تابید ... هم به دلم هم به پنجره های خانه ام.
- عنوان پست نوشته ی عکسی است که این روزها روی گوشی ام جا خوش کرده.
گاهی دل ها بهانه گیر می شوند ...
حق هم دارند ...
دل ها مثل بوته گلی می مونن که نیاز به دست پر محبت باغبون دارن ...
انشاله همیشه آفتاب محبت بر پنجره دلتان بتابد و گل دلتان همواره شکوفا باشد
کجاست باغبان؟
مرسی
سلام
سلام