الو 125؟

پست قبل از اشتیاق تجربه های تازه گفتم ... کائنات دست به کار شد. تجربه ای خاص در دامنم گذاشت از نوع گیرافتادگی در آسانسور بین طبقه 2 و 3  به مدت نیم ساعت!

دقایق اول خیلی منطقی به اینکه چه باید کرد؟ فکر کردم. اول شماره های موبایلم را چک کردم و وقتی دیدم شماره نصاب را ندارم با همسرم تماس گرفتم. همچنان منطقی ... و بعد از چند تماس دیگر با همسرم، همسایه و نصاب همچنان منطقی ... دغدغه اصلیم در آن دقایق فقط از دست رفتن زمانی بود که مرخصی ساعتی گرفته بودم تا با خیال آسوده نهار بخورم و استراحتی کنم و بعداز ظهر به کارهایم برسم....

نتیجه تماس ها: کسی در ساختمان نیست ... همسرم تا برسد 20 دقیقه ای طول می کشد ... نصاب آسانسور حداقل نیم ساعت دیگر می رسد ... و شرایط گیر کردگی من بین طبقات به گونه ای بود که کاری از دست خودم هم بر نمی آمد جز انتظار و انتظار ....

ناگهان اما شرایط تغییر کرد متوجه شدم آینه و کل کابین بخار گرفته و لحظه به لحظه غلیظ تر می شود ... گرمم شده بود و حس کردم سخت تر نفس می کشم ...  ترسیدم .... به این فکر کردم که ممکن است اینجا بمیرم؟ ... لحظه ای دلم خواست اگر اوضاع بدتر شد حداقل یک نفر اینجا کنارم باشد ... پشت در و با من حرف بزند ... از مردن در تنهایی ترسیدم ....

با پدر همسرم تماس گرفتم ... موقع حرف زدن با او به وضوح صدایم می لرزید و گفتم حالم خوب نیست ... طفلک چقدر ترساندمش .... آن چند دقیقه تا با آتش نشانی برسد آن تجربه خاص بود ...

بیرون که آمدم همسرم رسید گفت همه راه را در حال پرواز و آژیرکشان آمده و شاکی بود از آدمهایی که به جفت راهنما و بوقهایی که می زده توجه نمی کردند ....

گاهی یادمان می رود چقدر نزدیکیم به آن لحظه ... که خاص تر است از هر اتفاق دیگری که تا آن لحظه تجربه اش کرده ایم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 23:35 http://www.assimpleaslife.persianblog.ir

ریه های لذت پر اکسیزن مرگ است... گاهی این تلنگرها برامون لازم انگار...

... شنبه 4 مهر 1394 ساعت 11:29 http://atreaghaghiha.blogfa.com/

اووووهههه
ننننننن
فقط ی چیزیش قشنگه، وقتی از آسانسور میای بیرون یکی محکم بغلت کنه از سر شوق ...

دنیا دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 18:55

منم یه بار تجربه ی گیر کردن تو آسانسور رو دارم،خیلی برام وحشتناک بود،مخصوصا که من از بچگی از محیط های بسته وحشت دارم،همین که فهمیدم تو آسانسور گیر کردم دچار تنگی نفس شدم و بدنم سست شد،خیلی بد بود خیلی.از اون موقع به بعد همیشه سعی میکنم تا جایی که ممکنه سوار آسانسور نشم یا اگه مجبور شدم،هیچ وقت تنهایی سوار نشم.

البته احتمال خفگی و کمبود اکسیژن تو چند ساعت تو آسانسورها تقریبا صفره. منم امیدوارم این تجربه تلخ برای کسی پیش نیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد