-
گشت و گذاری پائیزی
یکشنبه 27 مهر 1393 00:16
آخر هفته به گشت و گذار تو کوچه پس کوچه های شهمیرزاد و نفس کشیدن تو هوای پائیزی این شهر آروم و دوست داشتنی گذشت...مدتها بود امکان سفری هر چند کوتاه پیش نیومده بود همین باعث شد قبل رفتن قصد کنم بیشترین استفاده رو برای خلوت کردن با خودم و تجدید روحیه ام و لذت بردن ببرم ... با وجود یکسری کسری ها که تو مسافرت های گروهی کم...
-
اینجا برای من
سهشنبه 22 مهر 1393 13:55
دلم می خواهد اینجا جائی باشد برای شناختن بیشتر خودم بدون دغدغه خوانده شدن... بدون اینکه به سلیقه مخاطب در آیم ... حیاط خلوتی برای تخلیه ذهنی و گاهی ثبت گوشه گوشه زندگی ام تا بهتر ببینم با زندگی ام چه کرده ام ... بهتر ببینم زندگی ام را با چه انباشته ام ... و گاهی اینجا گوشی می شود برای پاک شدن برای خالی شدن ... برای...
-
سه کتاب
دوشنبه 21 مهر 1393 23:49
کتابی که این روزها می خوانم سومین اثر از زویا پیرزاد است که خوانده ام بعد از " چراغها را من خاموش می کنم " و " عادت می کنیم " به نام سه کتاب . .. هر سه را دوست داشتم ... و این سومین کتاب را بار دومی است که می خوانم دقیقا بعد از اتمام بار اول ... قهرمان داستان های زویا پیرزاد بیشتر زنان هستند و او...
-
هدیه ای شیرین
یکشنبه 20 مهر 1393 08:54
نوع کار من و بخصوص همسرم جوریه که شرکت ها هدایای مختلفی رو تحت عناوین مختلف برای کارکنان می آورند... اولین باری که همسرم محصول یه شرکتی رو که مدیر اون شرکت به عنوان نمونه محصول یا تشکر به خودش و همکارهاش داده بود رو به خونه آورد حس کردم تمایلی به استفاده ازش نداره ... بنظر می اومد در مورد شرایط پذیرفتن هدایای این...
-
ریشه ها
یکشنبه 20 مهر 1393 08:20
پس از کمی صبر ... حالا ظهور ریشه ها .... دیگه باید برم دنبال خاک و گلدون و .... برنامه ریزی یه روز زندگی با گلها .... و هم چنین حسن یوسف ...
-
این سکوت مرا ناشنیده مگیر
سهشنبه 15 مهر 1393 15:20
راز دل از آلبوم رسوای زمانه با صدای علیرضا قربانی شعر: بهادر یگانه آهنگ: همایون خرم دانلود آهنگ
-
بی شک می گویم
پنجشنبه 10 مهر 1393 09:32
بی شک یک چیزی اینجا کم است ... یک چیز مهم که دقیقا نمیدانم چیست ... و شاید میدانم اما جرأت گفتنش را ندارم ... چون مهم است ... چون اعتراف به نبودنش خیلی بزرگ است و غیر قابل نادیده گرفتن ... اما من گاهی نادیده می گیرمش اما نیاز به او هیچگاه در من نمی میرد ... گاهی چنان به صورتم می کوبد که گریه ام می گیرد ... به دوری اش...
-
شروع رسیدگی پائیزه به گلها
دوشنبه 7 مهر 1393 11:51
-
فیلم: بوسیدن روی ماه
شنبه 5 مهر 1393 13:14
دیروز این فیلم رو از تلویزیون دیدم ... به کارگردانی همایون اسعدیان ... کارگردان طلا و مس ... و چقدر فضای ساده و صمیمی این فیلم به طلا و مس نزدیک بود ... از دیدنش بسیار زیاد لذت بردم همانطور که از تماشای چند باره طلا و مس ... و حتی چندین بار اشک ریختم ... کارگردان به سادگی به خیلی از سوالهای ذهنی همه ما پاسخ داده بود...
-
گاهی هم میشه از دیگران توقعاتی داشت
چهارشنبه 2 مهر 1393 09:57
خانم ها می فهمند چی می گم .... اینکه یه قانون نانوشته بگه که یکسری کارها وظیفه توئه، بعد یک روز بری مهمونی ... حتی قبل رفتن ازش بخوای یکی از اون مسئولیت ها رو امروز فقط امروز که نیستی انجام بده ... بعد خسته و کوفته برسی خونه ببینی همه چیز همونطوریه که وقتی از خونه میومدی بیرون بوده ... حتی بدتر ... انقدر خستگی همه...
-
سلام فصل رنگ ها
دوشنبه 31 شهریور 1393 10:04
هوا دیگه کم کم خنک و دلپذیر میشه ... میتونی پنجره اتاق خوابت و شبها باز بذاری و زیر گرمای دل انگیز پتو لذت ببری ... دیگه کم کم باید گلدونها رو عوض کنی و گلهاتو قلمه بزنی .... صدای بارون و بشنوی ... خوش آمد بگی به حجم رنگهایی که آروم آروم میشینه رو درختها ... که هر بار به جاده میزنی ببینی چقدر رنگی تر شدن و کی وقتشه...
-
انسان قوی
شنبه 29 شهریور 1393 12:09
به نظر من قوی بودن یعنی کمترین اثر رو از دیگران گرفتن ... خیلی قدرت درونی می خواد که شادی وجودت رو یه حرف یا حرکت دیگران نتونه ازت بگیره ... من آدم های قوی رو تحسین می کنم .....
-
فقط چند دقیقه
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:14
ساعت 6 صبح از خونه میزنی بیرون ... و ساعت 3 و نیم برمیگردی ... بیشتر روزها خسته ... حالا تا 12 شب مال توئه ... زندگی توئه ... آره من تو ساعت کاریم زندگی نمی کنم ... زندگی من از 3 و نیمه تا 12 شب .... تصمیم بگیر ... چی دوست داری؟ تو این خونه همیشه یه کاری هست که بخوای انجام بدی .... یه جایی که می تونه تمیز بشه ......
-
آفرین به خودم
پنجشنبه 27 شهریور 1393 12:00
گاهی لازمه پا رو ترسهات بذاری ... فقط کافیه اینکارو بکنی ... بعد خودتو صاحب یه لذت بزرگ می بینی ... لذت تمام شدن یه ترس ... یه ترس طولانی و یه حس ضعف که مدام تو گوشت می گفت سخته تو نمی تونی .... وقتی تونستی انقدر احساس سبک شدن می کنی که نمیشه توصیفش کرد .... باید حسش کرده باشی تا معنی شو بفهمی .... حس الانم همون سبک...
-
شروع
یکشنبه 23 شهریور 1393 12:38
سلام .... یکی از برنامه های سال 93 ام افتتاح وبلاگ شخصیم بود ... و حالا خوشحالم که شروع کردم ...