جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغهای بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلمهایی را که در آنها
زندانیان موفق به فرار میشوند دوست دارم
دلتنگ رهایی ام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک
لمس آب
در من یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور میکند!
" رسول یونان "
خسته باز می گشت ...
با دستهایی سرخ ...
پسرک ، همین غروب ...
آخرین خورشید را هم فروخته بود .
سلام و سپاس
سلام
ممنون از حضورتون
چـــه مـــی کُنـــی بـــاد ؟!
عَـــطـــرِ تَنَش را جـــایِ دیگَـــری بـــپـــاش
ایـــن خـــانـــه خـــودَش ویـــران اســـتـــ . . .
واقعا زیباست و دلنشین دست گلتون درد نکنه تشکر از این حسن سلیقه
روزتون دلپذذیر
جاده های بی پایان را دوست دارم.....
من واقعا فیلمایی که زندانی ها فرار میکنم دوست دارم
این روزها... تنهایی هم... مد شده...
همه به هم خیانت می کنند...
و بعد داد می زنند که تنهایم....!!!
صبح آدینه تون به خیر
سپاس از قدم های مبارک
چه شعرها و متنای زیبایی انتخاب میکنی...منم با پست جدیدت موافقم
وقتی میشه باعث شادی و ارامش هم باشیم چرا از هم دریغ کنیم این حس خوبو؟
میگم فرح جان اگه دوست داشتی بهم خصوصی بگو کدوم شهری و چند سالته و....یکمی ازت بدونم
بله حتما عزیزم.
خیلی زیباست .... ممنونم از انتخاب متن ها ...
ممنون از شما