فیلم: جین ایر jane eyre

چند وقتی بود که خواهرم با شناختی که از سلیقه ام داشت چند فیلم برایم ریخته بود بلاخره تعطیلات هفته قبل باعث شد بروم سر وقتشان ... معمولا فراغت 2 ساعته پیوسته ای برایم پیش نمی آید همیشه خرده کارهایی هست که نمی گذارد با آرامش بنشینم و فیلم ببینم ...

اینجا فیلم هایی را معرفی می کنم که از دیدنشان لذت بردم و یا توانستند مرا به فکر فرو ببرند و تحت تأثیرشان قرار گرفته ام.



جین ایر فیلم عاشقانه زیبایی بود ... یک رابطه عاشقانه دوست داشتنی که ذره ذره شکل گیری اش را حس می کنی ... عشق زیبایی که در سایه روابط جسمانی معمول فیلمهای رمانتیک گم نمی شود ...

چند روز است از یادآوری صحنه هایی از این فیلم غرق فکر و لذت می شوم ... جین دختری است شجاع و پر احساس ... عشقش هیچگاه به ابتذال و تحقیر نمی انجامد .... راستش را بخواهید در میان دخترهایی که شناخته ام غالبا گروه مهربان و پر احساسشان، ترسو و دل نازک بوده اند و آنها که شجاع و رک و متکی به نفس اند بی اعتنا به عشق و احساس ... نمایش دختری بلند پرواز با روحی مقاوم و محکم، الهام بخش فوق العاده ای در این روزها برایم بوده است ... باور دارم که عشق وقتی میان دو نفر پایدار می ماند که هر روز و هر لحظه چیزی در طرف مقابلت باشد که بتوانی از نو عاشقش شوی .... رکود و عادت و روزمرگی و در جا زدن دشمن دوست داشتن و دوست داشته شدن است ....

بی شک دیدن این فیلم لذت بخش خواهد بود ....

فیلم: زندگی مشترک آقای محمودی و بانو

هدف اصلی این فیلم نشان دادن تقابل زندگی مدرن و سنتی و سرگشتگی میان این دو است، در جامعه ای که همه ما خواه ناخواه درگیر انتخاب بین این دو هستیم... چقدر سنتی بودن و تا کجا مدرن شدن؟ چقدر تلاش برای حفظ سنت ها و گاهی اصرار بر آنها و چقدر باز کردن درهای تفکرات آزاد و امروزی؟ ... در این فیلم این دو جبهه در مقابل هم قرار می گیرند .. محدثه نماد زنی سنتی و ساناز دختری امروزی و به دنبال آزادی ... و در نهایت هر دو به نوعی سرگشته و شکست خورده ... این فیلم بخش های بسیار مفهومی و زیبایی داشت دو بار دیدمش ... همه شخصیت ها قابلیت این را داشتند که درگیرشان شوی بخصوص ساناز و منصور ... بازی ها هم خوب بود من کلا بازی های ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی و حمید فرخ نژاد را دوست دارم و اینکه هر سه در این فیلم هستند عالی بود ... پایان هنرمندانه ای داشت اشک ریختن هر دو زن و نگاه سرگشته دختری نوجوان در مرحله انتخاب سبک زندگی اش ...


فیلم: بوسیدن روی ماه

دیروز این فیلم رو از تلویزیون دیدم ... به کارگردانی همایون اسعدیان ... کارگردان طلا و مس ... و چقدر فضای ساده و صمیمی این فیلم به طلا و مس نزدیک بود ... از دیدنش بسیار زیاد لذت بردم همانطور که از تماشای چند باره طلا و مس ... و حتی چندین بار اشک ریختم ...

کارگردان به سادگی به خیلی از سوالهای ذهنی همه ما پاسخ داده بود ... غیر مستقیم به اختلافات و تفاوت های نسل های اخیر پرداخته بود و چقدر خوب هم از پس اینکار بر اومده بود ....

شخصیت احترام خیلی خوب ساخته شده بود و تو هر چقدر که از فیلم می گذره نمی توانی عاشق او نشوی ... باهوش، جدی و مهربان ....

دوست دارم دوباره این فیلم رو ببینم ....