زندگی شاید همین باشد

عادت کنیم هر روز میوه بخوریم .. میوه تازه و سالم ... به هر کلکی هم شده اهالی خانه را تشویق کنیم به میوه خوردن ... این اهالی خانه که گفتم شامل خودم و خودتان هم می شود ... این هم یک راه که در خانه ما جواب داده!!


احترام به خود از نوع آلو اسفناج

خانم های محترم لطفا بیائید به خودمان و علایقمان بیشتر احترام بگذاریم ... اینکه می گویم خانم ها از این جهت نیست که نیاز نباشد آقایان به خودشان احترام بگذارند از این جهت است که معمولا خانم ها و خصوصا مادرها هستند که این موضوع را فراموش می کنند ... وقتی عادت ها، اعتقادات، تکه کلام ها، سلیقه ها و علایق ما در هر کس دیگری حل شود دیگر مائی وجود نداریم ... اوست که وجود دارد و بس ... و اگر بعد مدتی او دیگر ما را ندید حق دارد ما گاهی حتی برای خودمان دیگر وجود نداریم چه رسد به دیگری ... تفاوت ها زیباست به تفاوتهای هم احترام بگذاریم و سعی نکنیم مثل هم شویم، مثل هم نگاه کنیم، مثل هم حرف بزنیم، مثل هم فکر کنیم و مثل هم زندگی کنیم .... بدی ماجرا این جاست که معمولا این حذف خواسته های ما را دیگری انجام نمی دهد خودمان اینکار را می کنیم ... نمونه بارزش بنده ... عاشق آلو اسفناج باشی بعد 5 سال زندگی مشترک تازه اولین بار باشد برای خودت می پزی ... چند روز پیش نهار تنها بودم ... با اینکه غذا داشتم قصد کردم به خودم و علایقم بیشتر احترام بگذارم ... جای شما خالی ..... چسبید ... 


مخلصم نرگس بانو

این ژله ها را برای مهمانی عزیزی درست کردم و برایش بردم ... نمی خواستم در گیر و دار تدارکات آن مهمانی بی معنی مردانه درگیر ریختن لایه لایه ژله و اشغال فضای یخچالش باشد. عزیزی که اگر چه گاهی از او رنجیده ام اما هیچوقت محبتهایش فراموشم نمی شود ... اردک و فسنجانی که برای مهمانی ام پخت و آورد .... سبزی قرمه و کوکو و شامی ای که بسته بندی می کند و برایم می فرستد و هر چند وقت یکبار می پرسد: سبزی ... داری؟ تموم نکردی؟ ... لوبیا و نخود فرنگی و باقالا و سیری که نمی دانم فصلشان کی می رسد و کی تمام می شود و برایم می خرد و پاک می کند و همه اینها را بدون اینکه بگویم و بخواهم غروبها که همسر سری بهشان می زند با خودش می آورد بدون هیچ حرفی و اشاره ای ... بدون اینکه فرصتی به من بدهد تا تشکری خشک و خالی بکنم ... گلهایی که فقط گفتم دوستشان دارم و چند ماه بعد گلدان به دست به خانه می آوردم ... صبحانه ای که جمعه شب ها که آنجائیم برای صبح فردا برایم کنار می گذارد ... لباس نویی که وقتی خریدم و در رفتگی داشت برایم با انگشتان ظریف و زیبایش بافت و آخرش گفت چه خوب شد که مجبور نشدی بخاطرش با فروشنده بحث کنی ... رو تختی و رو بالشی که برایم دوخت ... محبت مادرانه ای که گاه و بی گاه در کلامش و نگاهش می آید مثل وقت خداحافظی که تا دم در بدرقه مان می کند و می گوید نذارید تا آخر هفته، سر بزنید ... اگر همه اینها حتی فقط برای پسرش باشد اسفناج های شسته شده دیروز برای او نبود ... خوب می داند همسرم اسفناج دوست ندارد ...


به همین سادگی ... به همین خوشمزگی

وقتی غذاهایی که می پزی یک دور باطل نباشد، یکسری غذاهای ثابت با دستور های پخت ثابت، آشپزی می تواند لذت بخش باشد. اینکه در یخچال بگردی ببینی چه داری و امشب چه ترکیبی می توانی بسازی .. با چه شکل و شمایلی حتی ... وقتی خلاقیت به خرج می دهی وقتی تغییری ایجاد می کنی یعنی هنوز زنده ای ... شده حتی تغییر در شکل برش فلفل دلمه ای ...