اردیبهشت است دریابید ...

شنبه را اگر چه با کلافگی و بی حوصلگی شروع کردم اما زدن به جاده ای سبز و زیبا در هوای اردیبهشت همه چیز را از یادم برد .... قدرت نیروی طبیعت بیشتر از چیزی است که تصورش را می کنیم....کافی است خودمان را به دستان سخاوتمندش بسپاریم و رها شویم ...

سعی کردم از طریق آیکون نماشا ( سایت آپلود ویدئو در بلاگ اسکای ) فیلم کوتاهی که از جاده گرفتم را بگذارم که موفق نشدم، امیدوارم از طریق این لینک بتونید ویدیو رو ببینید:


چند عکس از روز سبز اردیبهشتی من که به طور خاص تقدیم می شود به دوست نازنینم آذر عزیز:

 

بفرمائید  

ادامه مطلب ...

پائیز شاهد است

جز عاشقی کاری از من بر نمی آید .... پائیز شاهد است ... ( عباس حسین نژاد از کتاب تو ابر شو ببار )


کمی دیر شده بود ... بیشتر برگهای رنگ به رنگ وسوسه انگیز در مقابل بادهای طوفانی چند روز پیش طاقت نیاورده بودند ... حیف ... می توانست پائیزی تر از این باشد ... اما این به این معنی نیست که جنگل در صبح جمعه آفتابی گذشته به اندازه کافی دلپذیر و زیبا نبود ... مادرم را هم راضی کردیم بیاید ... قول دادیم خسته نشود و هر وقت خسته شد ماشین حاضر باشد ... قول دادیم زود برگردیم و نگران آماده کردن نهار نباشد ... چقدر بیشتر خوش گذشت دست در دست مادرم ... مادر آذر ماهیم که نشانه های پائیز روی صورت و دستانش حریصم می کند در بوسیدنش در به آغوش کشیدن و بوئیدنش ... مادری که همه جوانی و زیبائی اش فدای مثل منی شده و باز دست بر نمی دارد ... لطفا هیچ کاری نکن مامان بنشین و برایم از ته دل بخند ....



چند عکس دیگر از گردش پائیزی امسال  

ادامه مطلب ...